جهانبینی مثل یک نقشه است که از روی آن میتوانیم، خود را بشناسیم و راه را پیدا کنیم .
سلام
دوستان حلیمه هستم
،
همسفر
جهانبینی،
یعنی آنچه ما نسبت بهکل هستی (جهان درون و جهان بیرون) برداشت، ادراک، دریافت و
احساس مینماییم. اولین چیزی که در جهانبینی میفهمیم؛ این است که اول باید ترس و
خشم را کنار بگذاریم تا بتوانیم چیزی را یاد بگیریم و آن را عملی کنیم. خواستهها
و افکار نامعقول باعث میشود که در بدن، مافیایی به وجود آید که هرروز باکارهای بد
و منفی، قویتر و قویتر میشود و اگر بخواهیم این موارد را از بین ببریم، باید خواستههای
منفی خود را به مثبت تغییر دهیم و با تغییر خواستهها، خود نیز تغییر کرده و مافیا
نیز بهمرورزمان تغییر میکند. جهانبینی مثل یک نقشه است که از روی آن میتوانیم،
خود را بشناسیم و راه را پیدا کنیم
.
انسان
باید حرکت کند و عامل حرکت احساس است و اگر این احساس یا حس ما خوب یا الهی باشد،
حس مثبت به دست میآید و اگر این حس شیطانی یا بد باشد، حس منفی به دست میآید
و اگر این حسها را بشناسیم، باعث انتخاب
حس خوب یا مثبت میشود و اگر حس بد را نشناسیم، حرکت نمیکنیم و حسهای منفی از بین
نمیرود. پس باید حسها را درست کرد، باید به حسهای خوب ایمان آورد تا عملی شود.
نتیجه میگیریم؛ یادگرفتن شرط نیست؛ بلکه درست انتخاب کردن و نگهداشتن و عملی کردن به آن ملاک است. در پایان ما یاد گرفتیم که جهانبینی وقتی خوب است که دوربین را روی خودمان زوم کنیم و اشکالات و اشتباهات خود را برطرف کنیم .