![وبلاگ همسفران نمایندگی رودکی](http://up.c60.ir/repository/4590/%D8%AF%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87%20%D9%87%D8%A7/jones-ht-delln1.jpg)
به نام خالق عشق و محبت
وقتی باورها بامحبت واقعی عجین میشوند، معنی محبت را لمس مینمایی...
روزگاری
که لحظهبهلحظه آن را فراموش نمیکنم و یادآور خاطرات شیرین و آموزنده ایست که
دیدار شما راهنمای عزیزمان را برایم رقم زد.
انتهای
جلسه اول: من باید چه چیزی تهیه کنم؟ کتاب یا سی دی یا جزوه؟ با لبخند محبتآمیزتان
گفتید: عجله نکن عزیزم، فقط از جلسه آینده یک خودکار یا مداد و دفترچه همراه خودت
بیاور، انشا الله قدمبهقدم در جریان آموزشها قرار میگیری.
اولین آموزش: گرفتن عجله و شتاب از من که همیشه
در زنگی باعث ضرر و صدمه شده بود و جایگزین آن دادن قلمبهدستم، یاد گرفتم که صبر
را پیشه کنم، صبر گیاه تلخی است که میوه آن بسیار شیرین و گوارا است. قدمبهقدم
با شما همراه شدم، راهی که خودتان آن را طی کرده بودید و از این راه کوله باری از
تجربه و آموزش همراه داشتید، آنها را بیدریغ و بدون هیچ چشمداشتی در اختیار من
گذاشتید. دومین آموزش، بخشش از داشتههای خودم به بندگان خدا بعد از گذشت زمان کم.
از شما یاد گرفتم رهجویی باشم که سروقت و بدون وقفه در جلسات حضورداشته باشم، این
آموزش رازمانی گرفتم که یک روز پربرف زمستانی بود و راهها بسته و عبور و مرور
خیلی سخت انجام میشد، زمانی که من خودم را با هزار سختی از یک یا دو خیابان
بالاتر به شعبه رساندم، با تعجب دیدم که شما از راه خیلی دور، زودتر از ما حضور
داشتید. چند سالی که افتخار حضور در کنار شمارا داشتم، حتی یک جلسه هم غیبت
نداشتید، بااینکه مسیر طولانی را طی میکردید تا به محل خدمتتان برسید، این حضور
مداوم یک همسفر را به من آموزش داد تا بتوانم به نتیجه برسم.
آموزش
بعد این بود که برای یک همسفر، اولویت مسافر و خانه زندگی او است و برای حضور در
شعبه نباید، رفاه اعضای خانواده را زیر پا بگذارم، هر دوشنبه که برای آمدن به
کنگره آماده میشدم، این حرف شما در گوشم زنگ میزد تا کم و کسری برای مسافر یا
بچههایم نگذارم و حتی شاید در آن روز برایشان سنگ تمام میگذاشتم. وقتی لژیون
شروع به کار میکرد، همیشه اولین جمله شما این بود: «خدا را شکر میکنیم که بار
دیگر به ما این اجازه رو داد تا دورهم جمع بشویم و از برکات حضور در کنار هم
استفاده کنیم.» این جمله به من شکرگزاری و سپاسگزاری را یاد داد، باعث شد هرروز خدا
را با شکرگزاری از او شروع کنم که این اجازه دوباره به من داد تا بتوانم یک روز
دیگر نور خورشید را ببینم و از شبی که با آرامش
به خواب رفتم، از او سپاسگزار باشم،
آموزش
بعدی، خدمت کردن بود، آنهم بدون حاشیه و چراغ خاموش. بعد از خدمتهای کوچکی که
شما در لژیون به من محول کردید، عشق رسیدن به کمک راهنمایی را در دلم پروراندید،
درصورتیکه من تا رهایی راه زیادی داشتم و هنوز به رهایی نرسیده بودم. خواست زیاد
من و آموزشهای بیدریغ شما باعث شد تا خدا راه را برایم باز کند و تا زمان آزمون
خدا را شکر به رهایی رسیدیم.
این جمله شما همیشه در ذهنم بود و روزی چندین
بار با خودم مرور میکردم که شما از آقای مهندس نقل میکردید؛ بخوانید و بخوانید و
بخوانید. هر زمان که ارادهام را قوی میکردم و ثابتقدم میشدم، برای خواندن،
مشکلات بسیار جلوی راهم سد میشد، بازهم آموزشهای شما که به من یادآور نیروهای
بازدارنده میشد و باز شروع به تلاش بیشتر میکردم تا من بر آن نیروها پیروز شوم.
روز آزمون حضور شما در شعبه و صحبتهای گرمتان باعث دلگرمیم شد و ادامه کار.
هزاران
هزار حرف تا آمدن جواب آزمون که بازهم شما همدم من بودید و باعث آرامش و نادیده
گرفتن شایعات شدید، هفتهها انتظار گذشت تا خدا را شکر جواب قبولی من آمد، سجده
شکر بهجا آوردم که زحمات شما بینتیجه نماند، آنهم آن نتیجه درخشان، 9 کمک
راهنما و 5 راهنما تازه واردین.
خانم
اکرم عزیزم اگر بخواهم بنویسم؛ باید ساعتها و هزاران هزار خط بنویسم، ولی فقط میتوانم
بگویم، ممنون و سپاسگزارم از تمام تلاشتان و تمام زحماتی که برای من کشیدید. بااینکه
در کنار من نیستید، ولی بازهم در حال آموزش گرفتن از شما و اخلاق و سکناتتان هستم
و یکی از جملات طلایتان که در ذهن من حکشده این بود که همیشه، شأن و منزلت خودم
را بهعنوان یک زن حفظ کنم و خودم را از چشم نامحرمان حفظ کنم و قدر وجود خودم را
بدانم و برای آن ارزش قائل باشم.
راهنمای عزیزم، همیشه قدردان زحماتتان هستم، همانطور که از خود شما آموزش گرفتم، انسان لکنودی نمیشوم و به هر جایگاهی که برسم، نام فرشتهای به نام خانم اکرم از خاطرم دور نمیشود و از خدا میخواهم که رهجوی خدمتگزار باشم و بتوانم جواب زحمات شمارا با خدماتم بدهم. دوستتان دارم تا ابد سپاسگزارتان هستم و هفته راهنما را به آقای مهندس و خانم شانی تبریک عرض میکنم، به تمام کمک راهنماهای کنگره 60 و کمک راهنمای عزیزم خانم اکرم و بهترینها را برایتان خواستار هستم و یک تبریک خدمت آقای معینی راهنمای مسافرم که ایشان هم برای مسافرم زحمات زیادی کشیدند.